آن دو بزرگوار،اسلحه ى لازم را برداشتند و اسب هاى خود را آماده كردند و در تاريكى شب از لشكر جدا شدند و از خيبر حركت كردند تا به سرزمين فدک رسيدند و كنار قلعه ى آن آمدند. فتح يک قلعه توسط دو نفر كارى بود استثنايى و مى بايست حساب شده انجام شود،و پشتيبانى خداوند كه هميشه بدرقه ى راه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله بود مسير ماجرا را به سوى پيروزى پيش مى برد.مردم فدک كه پيگير اخبار فتح خيبر بودند و روز قبل خبر فتح آن قلعه ى عظيم را دريافته بودند،از وحشت به قلعه پناه برده و درهاى آن را محكم بسته بودند و شبى سراسر اضطراب را مى گذراندند.در چنين شرايطى كه بر داخل قلعه حكمفرما بود،پيامبر صلى اللَّه عليه وآله و اميرالمؤمنين عليهالسلام به پاى قلعه رسيدند و بصورت عادى هيچ راهى براى نفوذ به قلعه وجود نداشت.از سوى ديگر نبايد افراد داخل قلعه وجود كسى را بيرون قلعه احساس میكردند.تصميم بر آن شد كه مخفيانه از ديوار قلعه بالا روند و بر فراز آن با صداى بلند اذان بگويند.دراين صورت اهل قلعه خود را در محاصره ديده و قلعه را فتح شده خواهند پنداشت. آنگاه است كه تصميم بر فرار میگيرند و براحتى میتوان اقدامى بزرگ را به انجام رساند.
اميرالمؤمنين عليهالسلام بركتف پيامبر صلى اللَّه عليه وآله قرارگرفت و سپس حضرت برخاست و او را با خود بلند كرد،و با معجزه ى الهى اميرالمؤمنين عليهالسلام از ديوار قلعه ى فدک بالا رفت.آنگاه كه بر فراز ديوار قرار گرفت،رو به اهل قلعه اذان گفت و صداى تكبير بلند نمود.مردم قلعه ى فدک كه گمان مى كردند سربازان مسلمان بر فراز قلعه هستند،فرار كنان رو بسوى درب قلعه نهادند و آنرا باز كردند و از آن خارج شدند تا در زمين هاى بيرون قلعه پراكنده شوند. اميرالمؤمنين عليهالسلام از ديوار قلعه پايين آمد و با پيامبر صلى اللَّه عليه وآله كه بيرون قلعه منتظر بود در مقابل آنان قرار گرفتند و با آنان درگير شدند و هيجده نفر از بزرگان آنان بدست اميرالمؤمنين عليهالسلام به قتل رسيدند و در نتيجه بقيه تسليم شدند.پيامبر صلى اللَّه عليه و آله خود و فرزندان آنان را اسير نمود و غنائم را همراه آنان به مدينه آورد.
فدک ملک شخصى پيامبر اكرم (ص)
بـر اساس حكـم صريح قــــرآن مجيـد
يهوديان فدک از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله درخواست كردند خودشان را آزاد كند و اموال رابه تناسب نصف با آنان مصالحه كند.حضرت اين پيشنهاد راقبول كرد و اميرالمؤمنين عليهالسلام را فرستاد و با ضمانت حفظ خونشان با آنان مصالحه كرد و قرار بر اين شد كه«هركس از اهل فدک مسلمان شود خمس اموال او را بگيرند و هركس بر دين خود باقى بماند همه ى اموالش را بگيرند».
اين قرارداد بين پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و يهود فدک به امضاء درآمد و به دست آنان داده شد تا بعنوان هميشه ى تاريخ بدان عمل شود.
اين درباره ى جان و اموال شخصى آنان بود،و سرزمين فدک بعنوان ملک شخصى پيامبر صلى اللَّه عليه و آله درآمد و قرارشد ساليانه يكصد و بيست هزاردينار(سكه ى)طلا بعنوان درآمد فدک ارسال نمايند.
ملک شخصى پيامبرصلى اللَّه عليه و آله شدن فدک بر اساس حكم صريح قرآن است،زيرا اين سرزمين بدون لشكركشى مسلمانان و بدون كوچكترين دخالت آنان فتح شد.
خداوند در قـــرآن مى فرمايد:
«ما أَفاءَ اللَّهُ عَلى رَسُولِهِ مِنْ اَهْلِ الْقُرى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِى الْقُرْبى...فَما أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ وَلا رِكابٍ،وَلكِنَّ اللَّهَ يُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلى مَنْ يَشاءُ...»(1)طبق اين آيه ى صريح قرآن سرزمينهايى كه بدون لشكركشى مسلمانان فتح شود،حتى اگر اهل آنجا خودشان بعنوان تسليم نزد پيامبر صلى اللَّه عليه و آله بيايند،اين مناطق و غنائم و اسراى آن ملک خاص حضرت است،و مسلمانان هيچ حقى در آن نخواهند داشت و حضرت بعنوان اموال شخصى خود هر تصميمى بخواهد میتواند دربارهى آنها بگيرد.
لذا سرزمين فدک بصورت يكپارچه از آن پيامبر صلى اللَّه عليه و آله شد كه مى بايست مردم فدک در آن كار میكردند و درآمد آن را به حضرت تسليم مى نمودند و فقط اجرت دريافت میكردند.
1ـ سورهى حشر:آيات-1
سند و شاهد بر ملكيت فدک
پيامبر صلى اللَّه عليه و آله ورقه اى خواست و اميرالمؤمنين عليهالسلام را فراخواند و فرمود: «سند فدک را بعنوان بخشوده و اعطايى پيامبر بنويس و ثبت كن».اميرالمؤمنين عليهالسلام آنرا نوشت،و خود حضرت با امایمن بر آن شهادت دادند.
پيامبرصلى اللَّه عليه و آله در آنجا فرمود:
«امايمن زنى از اهل بهشت است».
حضرت زهرا عليهاالسلام اين نوشته را تحويل گرفت،و هنگام غصب فدک آنرا عيناً نزد ابوبكر آورد و بعنوان مدرک ارائه فرمود. (1)
سپس پيامبر صلى اللَّه عليه و آله مردم را در منزل حضرت زهرا عليهاالسلام جمع نمودند و به آنان خبر دادند كه فدک از آن فاطمه عليهاالسلام است،و در همانجا از درآمد آن بعنوان اعطايى فاطمه عليهاالسلام بين مردم تقسيم كردند،و بدين صورت تصرف مالكانه ى فاطمه عليهاالسلام در فدک را به آنان نشان دادند.
1ـ بحارالانوار: ج 21 ص 23.
فقرا مصرف كنندگان درآمد فدک
حضرت زهراعليهاالسلام درسرزمين فدک نماينده اى قرارداد وكارمندانى را تحت فرمانش سپرد، كه پس ازمحاسبات لازم وپرداخت مخارج،خالص سودساليانه راخدمت حضرت زهرا عليهاالسلام تقديم مى نمود.
درآمد فدک را ساليانه از هفتاد هزار سكه ى طلا تا صد و بيست هزار سكه نوشته اند. (1)
هر ساله حضرت به اندازه ى قوت خود برمیداشت و بقيه را بين فقرا تقسيم میكرد و تا هنگام رحلت پيامبر صلى اللَّه عليه و آله اين شيوه ادامه داشت (2)
وچشمان بسيارى از نيازمندان منتظر سر رسيدن درآمدفدک بودتاازبخشش فاطمه عليهاالسلام زندگى خود را سامانى بخشند.
ده روز پس از رحلت پيامبر صلى اللَّه عليه و آله (3) مأموران ابوبكر به دستور خاص او به فدک رفتند و نماينده ى حضرت زهرا عليهاالسلام را از آنجا اخراج كردند و ملک آن را غصب نمودند و درآمد آن را بطور كامل براى مخارج حكومت غاصبانه ى خود صرف كردند،و كوچكترين توجهى به سابقه ى مفصل امر الهى و عمل پيامبر صلى اللَّه عليه و آله در مورد فدک و سندى كه تنظيم شده بود و شاهدانى كه گواهى دادند و آنچه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله در حضور مردم فرموده بود نكردند.
اين تصويرى بود ازمراحل فتح فدک واخراج آن ازدست يهوديان،و انتقال آن به پيامبرصلى اللَّه عليه و آله و اعطاى فدک توسط آنحضرت به فاطمه عليهاالسلام و آنچه طى چهار سال مالكيت و تصرف حضرت زهرا عليهاالسلام بعنوان دوران شيرين فدک طى شدتا آنگاه كه دوران غصب آن فرارسيد و شيرينى گذشته را به كام فاطمه عليهاالسلام و شيعيانش تلخ كردند.
1.بحارالانوار:ج 29 ص 118.
2.بحارالانوار:ج 29 ص 123 ح 25.
3.شرح نهج البلاغه (ابن ابى الحديد):ج16 ص263.
:: موضوعات مرتبط:
مطالب مذهبی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 598
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1